اشعار امام زمان(عج)-مناجات
محمد رسولی
چگونه سر کنم بدون عشق صبح و شام را؟!
چه علتی بیاورم ندیدن مدام را؟!
شلوغ شد دل من از برو بیای هر کسی
ولی دوباره یاد تو شکست ازدحام را
منم که از تو دورم و صدای تو نمی رسد
وگرنه که تو میدهی جواب هر سلام را
نشانههای آخرالزمان رسیده پشت هم
وکرده است جابجا حلال را، حرام را
کم از جهاد نیست انتظار تو در این زمان
نه ساده نیست، هر کسی ندارد این مقام را
به این یقین رسیدهام که دیدنت ملاک نیست
جهان مگر ندیده بود یازده امام را؟!
تو روزی عدل و داد را اقامه میکنی و من
ز نام قائمت فقط بلد شدم قیام را
بعید نیست عاقبت فقط بخاطر حسین
تو زودتر بیایی و بگیری انتقام را
بیا بخواه خون آن ذبیح را که ذبح او
به کربلا تمام کرد حج ناتمام را
***********************
احسان محسنی فر
دست ما نیست به چشم تو گرفتار شدیم
همه اش کار خودت بود خریدار شدیم
خواب دیدیم که تو آمده ای اما حیف...
صبح شد با جگر سوخته بیدار شدیم
نظرت آمد و دیدیم گنهکاری رفت
نظرت رفت، وَ دیدیم گنهکار شدیم
ذرّه ای شانهی ما بار غمت را نکشید
گرچه یک عمر فقط نوکر سربار شدیم
حیف از عمر گرانمایه که خرج تو نشد
شرمسار تو از این جمعهی بسیار شدیم
ز علاج دگران درد بُوَد خوش ما را
نظر لطف تو دیدیم که بیمار شدیم
واقعاً جای سؤال است که از بهر ظهور
ما چه کردیم که اینگونه طلبکار شدیم؟!
لحظه لحظه به خدا جای شهیدان خالی است
حیف جامانده از آن قافلهی یار شدیم
آرزو هست ببینیم همین زودی ها...
زائر نیمه شب صحن علمدار شدیم
***********************
محمد بختیاری
نزدیک شده وقت رسیدن به حضورش
رؤیای زمین پر شده از بارش نورش
ابروی کمانش به کسی رحم ندارد
زنده نرسیده کسی از وادی طورش
یادش مگر آغوش بهار است که هربار
گل کرده خیالی که نموده ست مرورش
سجاده ی گل رنگ دعا های سحرگاه
گل می دهد از عطر دل انگیز عبورش
عمر غم او بیشتر از نوح شد اما
جز خیر ندیدیم بجوشد ز تنورش..
***********************
علی زمانیان
ندبه خوان با دو چشم تر جمعه
رفت مادر به سمت در جمعه
كوچه را شست،آب و جارو كرد
مثل هرهفته مثل هر جمعه
سر كوچه نشست تا خود ظهر
تا بیایى تو از سفر جمعه
چهل و چند سال منتظر است
آه!بس نیست اینقدر جمعه؟
تشنه ام اى همیشه رود بیا
مادرم تا نرفته زود بیا
چشم در راه شنبه تا جمعه
مى كشد آه شنبه تا جمعه
مادرم سفرۀ اباالفضلش
هست در ماه شنبه تا جمعه
بعضى اوقات روضه مى خواند
ناخوداگاه شنبه تا جمعه
عوضش من نمى كنم یادى
از شما گاه شنبه تا جمعه
زودتر آخرین قدم برگرد
دارم از دست مى روم برگرد
خیلى از اهل دردها رفتند
مردهاى نبردها رفتند
چه جوان ها كه بى تو پیر شدند
چقَدَر پیرمردها رفتند
درهمین چندسال خیلى از
جمع مهدیه گردها رفتند
عده اى خوب رو سفید شدند
به امید شما شهید شدند
ما ولى خوب دربه در نشدیم
گریه كردیم خونجگر نشدیم
شرم دارد كه بعد این همه سال
سیصد و سیزده نفر نشدیم
تو خبردار بودى از ماها
ما ولى از تو باخبر نشدیم
زودتر جان مادرت برگرد
تا ازاین روسیاه تر نشدیم
كى شود تا كه با شما باشیم
یك شب جمعه كربلا باشیم
مى شود بشنوى صداى مرا
السلام علیك هاى مرا
ال یاسین جمعه شب هایم
اثرى مى دهى دعاى مرا؟
مى دهى دست پنجره فولاد
رزق و روزى كربلاى مرا
به حساب فرج ذخیره كنید
این همه یا رضا رضاى مرا
بین روضه مرا نبر از یاد
نیمه شب پشت پنجره فولاد
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: امام زمان(عج) - موضوع آزاد