اشعار مناجاتی در محرم
پیش ازآنی که عزادار محرم باشی
سعی کن درحرم دوست تو محرم باشی
خاک ازحُرمت شش گوشه او حُرمت یافت
گرشوی خاک رهش قبله عالم باشی
منزلت نیست تو را بی مدد مهرحسین
گرچه موسی شوی و عیسی مریم باشی
گرچه نیکوست به اندوه و غمش ناله زدن
سعی کن زینت این روضه و پرچم باشی
همره زمزم اشکی که تو را بخشیدند
می توان مُحرم بیت لله اعظم باشی
شادی هردو جهانت بخدا تأمین است
گردراین ماه عزا همسفر غم باشی
صاحب بزم حسین است، علی وزهرا
نکند غافل ازاین محفل ماتم باشی
به همان دست و سر و سینه مجروح قسم
شرط عشق است براین زخم تو مرهم باشی
هاشم وفائی
********************
ما از ازل اسیر تو، بیمار زینبیم
دیوانهی توأیم و گرفتار زینبیم
بی اذن او که اشک ز دیده نمیچکد
ما ریزهخوار چشم گوهربار زینبیم
ما را خدا برای عزای تو خلق کرد
ما در عزا، شیعه رفتار زینبیم
سوگند بر محبّتی که تو داری به اسم او
ما در محرّم تو، عزادار زینبیم
وقتی که هست حاجت تو یک دعای او
ما سائل همیشهی دربار زینبیم
تنها خدا بخاطر او بگذرد ز ما
ما روسفید رحمت بسیار زینبیم
او صاحب اجازهی رفتن به کربلاست
ما تا حرم دخیل و گرفتار زینبیم
او هر چه داشت پای امام غریب ریخت
ما شیعه تداوم ایثار زینبیم
**
اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفاً اطلاع دهید
********************
به زیر بیرقتان تا که جایمان دادند
به عطر سیب حریمت شفایمان دادند
برای رفتن تا هیئت شما آقا
زبال هر ملکی دست و پایمان دادند
پراز غبار پر از گرد و خاک ها بودیم
به اشک روضه ی آقا جلایمان دادند
به عشق گفتن نام حسین زهرا بود
اگربه ما نفسی یا صدایمان دادند
به دست حضرت آقا همه مسلمانیم
به دست حضرت آقا خدایمان دادند
برای درک فضای بهشت و جنت حق
زخاک عرش خدا کربلایمان دادند
موسی علیمرادی
**********************
از روز اولی که دو عالم درست شد
نام تو را که برد خدا ، غم درست شد
جن و ملک تمام برایت گریستند
حتی به عرش خیمه ماتم درست شد
نام تو را نوشت خدا روی هر دلی
زآنجا به بعد عشق تو کم کم درست شد
دریا گریست...تا به خود آمد غروب شد
از غربت تو ماه محرّم درست شد
گندم که خورد رانده شد و بعد سالها
در مجلس عزای تو آدم درست شد
ای غربت تو اشک مدام پیمبران
از اشک روضه های تو زمزم درست شد
تو کیستی؟ غریب تر از تو خدا نداشت
از روز اولی که دو عالم درست شد
هر مشکلی که داشت دلم تا خدای را ....
.... یکبار من قسم به تو دادم درست شد
نیزه کجا و شانه پیغمبری کجا؟
تاگفت: «یا اخیّ» روضه ما هم درست شد
مهدی صفی یاری
********************
هرگز گره ام از علمت وا شدني نيست
غير از تو كسي دردل من جا شدني نيست
بايد تو به من اشك دهي ورنه عزيزم
اين چشمه خشكيده كه دريا شدني نيست
هر جا كه حسين است همانجاست بهشتم
پس هيچ كجا غير تو زيبا شدني نيست
مجنونم و از عمر خودم درك نمودم
يك لحظه بدون غم ليلا شدني نيست
بايد نفسي مر ثيه خوانت شده باشد
ورنه دم عيسا كه مسيحا شدني نيست
از نوكر بدهم كه بپرسيد بگويد
ارباب به خوبي تو پيدا شدن نيست
پيراهن مشكي مرا دوخته زهرا
بادست شكسته كه مداوا شدني نيست
موسی علیمرادی
********************
من نوکرم به خدمت ارباب دلخوشم
نوکر نبوده ای که بدانی چه می کشم
هر کس به عشق هیئت تو کرده خدمتی
من کفش جفت می کنم و مست و سرخوشم
در قبض و بسط روح ولی مانده ام هنوز
شرمنده تلاطم این نفس سرکشم
اسم تو هست بر لبم و می کنم گناه
از روی مهدی تو خجالت نمی کشم
ای تشنه گرچه آب نخوردی خودت ولی
آبی بریز روز قیامت بر آتشم
با اشک من برات حرم خواهم از شما
شکر خدا که فاطمه کرده سفارشم
روز عزای اشرف اولاد آدم است
ما گریه می کنیم بر این شعر محتشم
عباس احمدی
********************
هر دم در آستانه ی عشقت گدا شدم
از معصیت رها شدم و با خدا شدم
معجون شیر مادر و اشک عزایتان
بر جان من نشست و به تو مبتلا شدم
آندم که تربت تو به کامم گذاشتند
دلداده ی تو و غم کرب و بلا شدم
با واژه های بر لب خشکیده ات سلام
با ماجرای تشنگی ات آشنا شدم
هر دفعه بر در تو زمین خورده آمدم
در زیر پرچم و علمت باز پا شدم
دیدم که بسته شد در رحمت بر روی من
وقتی به قدر یک نفس از تو جدا شدم
رویای بیکرانه و شیرین هر شبی
آقای ذره پرور و سالار زینبی
بر روی برگ برگ غزل جای شبنم است
اشکت به زخمهای دلم مثل مرهم است
زهرا نگاه کرده به من نوکرت شدم
جنس دل و تراشه ی این سینه از غم است
دار و ندارتان همگی خرج من شده
گر جان دهیم پای عزاداریت کم است
اینجا چه خوب باشی و بد راه می دهند
طرز خرید کردن ارباب در هم است
هر ساله شال و بیرق و پیراهن سیاه
چشم انتظار دیدن ماه محرم است
نقش است بر کتیبه ی دل شهر محتشم
(باز این چه شور است که در خلق عالم است)
(مسلم)بگو به فاطمه دل زیردین توست
این کشته ی فتاده به هامون حسین توست
هاشم طوسی
********************
وقتی خدا به خلقت تو افتخار کرد
ما را برای نوکری ات اختیار کرد
کشتی هیچکس به دل ما محل نداد
اما حسین آمد و ما را سوار کرد
تا داغ تو جگر بخراشد به سینهها
برق نگاه تو دل ما را شکار کرد
گر روضهات نبود که ما دین نداشتیم
دین را برای ما غم تو استوار کرد
جانم فدای آنکه تمامی عمر خویش
بر درگه تو خدمت بیانتظار کرد
هرگز ز یاد حضرت زهرا نمیرود
یک لحظه کسی که برای تو کار کرد
دنیا و آخرت همه مدیون زینبیم
ما را صدای ناله او بیقرار کرد
گیرم که گریهها شده مرهم به زخم تو
باید به داغ ساقی لشکر چه کار کرد؟
جواد حیدری
برگرفته از وبلاگ زیتون
********************
با نور خود سرشت مرا ناب ناب کن
من را برای نوکری ات انتخاب کن
هر چند بد حساب شدم، بی وفا شدم
اما مرا ز گریه کنانت حساب کن
من را به حق مادرت ارباب رد مکن
امشب بیا به خاطر زهرا ثواب کن
اول به دست خالی من یک نگاه ... آه
درمانده را اگر دلت آمد جواب کن
در فتنه خیز غفلت و آفات و ابتلاء
قلبم ز دست می رود آخر، شتاب کن
یک گوشه از تجلی خود را نشان بده
یک شب برای عاشق خود فتح باب کن
در آتش فراق حریم الهی ات
این قلب بیکشیب مرا کم عذاب کن
من را ببر به جنت الاحرار کربلا
با مسلم و حبیب و وهب ، هم رکاب کن
ما تشنهی بصیرت عباس گونه ایم
در قلب های سینه زنان انقلاب کن
شیب الخضیب فاطمه ! من کشتهی توأم
این چهره را ز خون گلویم خضاب کن
یوسف رحیمی
********************
از لحظه ای که با تو شدم آشنا حسین
احساس می کنم که شدم از شما حسین
وقت تولّدم که مؤذّن مرا گرفت
در گوش من به جای اذان گفت: یا حسین
آسوده خاطرم ز عذاب و فشار قبر
آنجا حساب آن دو ملک هست با حسین
رغبت نمی کنم که روم جای دیگری
وقتی که هست نزد تو دارالشّفا حسین
هر کس برای ماتم تو گریه می کند
باشد به زیر پرچم خیرالنسا حسین
هر کس که خرج کرده خودش را برای تو
ترسی ندارد از غم روز جزا حسین
دارم امید این که شما بعد مردنم
خاکم کنید در حرم کربلا حسین
نزدیک یازده شب است آقا گذشته است
امّا نددیده ام رخ صاحب عزا حسین
امشب بیا دعا بنما منتقم رسد
تا که شوم ز مهر تو حاجت روا حسین
محمد فردوسی
********************
هنوز نبض زمان درقیام عاشوراست
هنوز خطبه ی حق در کلام عاشوراست
زمانه معنی این بیت را نمی فهمد
که ذره ذره ی خاکش به نام عاشوراست
نه حرف تشنگی و نه اسارت و مرگ است
تلاش زینب و سقا, دوام عاشوراست
حسین تشنه ی لبیک های مردم بود
همیشه وسعت فکرش امام عاشوراست
صدای خواندن آیات آسمانی را
به روی نیزه شنیدن ,پیام عاشوراست
طلوع میکند از سمت خیمه اش مردی....
دلیل آمدنش انتقام عاشوراست
دگر به فهم غزل هم نمیرسد آنروز....
همیشه واژه ی حسن ختام,عاشوراست
هدیه ارجمند
********************
شکر خدا به بزم عزای تو آمدیم
یا ایها الغریب برای تو آمدیم
تا می رسیم فاطمه خوشحال می شود
یا فاطمه برای رضای تو آمدیم
ماانتخاب برای شما شدیم
ما از ازل به فیض دعای تو آمدیم
با ذکر یا حسین به معراج می رویم
پیغمبرانه سوی حرای تو آمدیم
میخانه بهشت همین هیئت شماست
باده به دوش و مست ولای تو آمدیم
ماه محرم آمده لبیک یا حسین
ما در جواب آه و نوای تو آمدیم
فردای حشر نزد تو جایی نمی رویم
امروز اگر به صحن و سرای تو آمدیم
سینه سپر کنیم که اربابمان شدی
ما مفتخر از اینکه گدای تو آمدیم
مانند فُطرسیم محرم که می شود
بالی بده که سمت هوای تو آمدیم
**
برگرفته از وب سایت حاج منصور
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: مناجات های محرمی
برچسبها: اشعار مناجاتی در محرم مهدی وحیدی