ولادت حضرت عبدالعظیم(ع)


* ماه آسمان ري*

افق فضل و شرف را قمري پيدا شد
يا كه در طور ولايت شجري پيدا شد

باز از بحر ولايت گهري پيدا شد
نخل سرسبز ولا را ثمري پيدا شد

درسماوات و زمين جشن عظيم است امشب
عيد ميلاد كريم ابن كريم است امشب

در رياض علوي سرو روان اين پسر است
نجل مولاي كريمان جهان اين پسر است

بهترين زاده ابناء جهان اين پسر است
فخر دين ، قبله دل ، كعبة جان ، اين پسر است

اوست سروي كه بود دامن هستي چمنش
صلوات همه بر حُسن حَسن در حَسنش

اهل فضل و شرف و علم زعيمش خوانند
خيل عبّاد همه عبد عظيمش خوانند

صاحبان كرم و جود كريمش خوانند
آيت رحمت رحمان و رحيمش خوانند

اوست ماهي كه بر ابناء زمان مي تابد
نورش از ري به همه خلق جهان مي تابد

قامتش سرو و لبش كوثر و رويش ماه است
زائر مرقد او زائر ثارالله است

حرمش كعبه آمال دل آگاه است
حَسني حُسنش بر خلق چراغ راه است

خاص و عامند ز هر سوي رهين كرمش
دل صد قافله سر گرم طواف حرمش

نعمت ساية اين دسته گل عترت را
بر شما داده خدا اين شرف و رفعت را

اهل ري قدر بدانيد چنين نعمت را
فيض همسايگي تربت آن حضرت را

بال جبرئيل زده سايه به بام و درتان
اين شما ، اين حرم زادة پيغمبرتان

يا حجاز است و بُوَد كعبه جاويدانش
جان من ، جان همه خلق جهان قربانش

ري سپهر و حرم اوست مه تابانش
برتر از عرش بُوَد بارگه و ايوانش

دوست دارم كه شب و روز ز لطف وكرمش
پر زند مرغ دلم يكسره سوي حرمش

آيه وحي در اين خانه كتابت دارد
زير اين قبّه دعا كن كه اجابت دارد

زائر او به خدا فيض قرابت دارد
درو ديوار حرم نقش نجابت دارد

ماه صد انجمن اينجاست خدا مي داند
آفتاب حسن اينجاست خدا مي داند

خاك درگاه تو بر درد دل خسته شفاست
سر به خاك حرمت گر نگذاريم جفاست

اي گل باغ حسن عطر تو بر روح صفاست
كرم و جود تو بر ما به عيان و به خفاست

«ما به اين در، نه پي حشمت وجاه آمده ايم»
«از بد حادثه اينجا به پناه آمده ايم»

حُسن پيداي حَسن سرّ نهان حسني
بلكه جانان همه خلق و تو جان حسني

تو به باغ دل ما سرو روان حسني
نخل طاها و گل عطر فشان حسني

ما به خاك حرمت روي نياز آورديم
حاجت خويش به درگاه تو بازآورديم

عصمت فاطمه و عزّت حيدر داري
تو مقام از سخن مدح فراتر داري

تو عطا و كرم آل پيمبر داري
ز حسين و ز حسن جلوه ديگر داري

جان به قربان تو اي سيّد پاكيزه سرشت
شهرري ازتو بهشت است بهشت است بهشت

به تو و عزّت آباء کرامت سوگند
به خدا و به رسول و به امامت سوگند

به جلال و به كمال و به مقامت سوگند
به نماز و به قعودت ، به قيامت سوگند

تو كه سايه به سر خلق دو عالم فكني
چه شود گر نگهي جانب «ميثم» فكني

غلامرضا سازگار(میثم)

*********************************
 

* سبزتر از آسمان*

می برد دل را نسیم تربتت سوی بهشت
می نشاند چشم هایم را فرا روی بهشت

ای کریم بن کریم ، فرزند بانوی بهشت
خویش را حس می کند در باغ دلجوی بهشت

نیستم یک لحظه حتّی در تکاپوی بهشت
هر که آمد سوی تو گردید رهپوی بهشت

می زند جان و دل من خیمه در کوی بهشت
"یاسر"این آهی که دارم در هیاهوی بهشت

ای شمیم نام تو خوشتر ز گلبوی بهشت
بر ضریحت تا که می افتد نگاه عاشقم

نور تو از آفتاب سبط اکبر مجتباست
تا دلم در آستانت بال و پر وا کرده است

در حریم اطهرت چون یافتم فیض حضور
زائر قبر شریفت زائر کرب و بلاست

هر زمان در بارگاهت می رسانم خویش را
می نشیند سبز تر از آسمان بر روی لب

محمود تاری(یاسر)

************************
 

* نگين ري*

با دوستان فاطمه ، لطف عميم داشت
با آنكه نام و شهرت « عبدالعظيم » داشت

هر كس كه پاس بندگي آن حريم داشت
با مهر و عشق و عاطفه عهدي قديم داشت

عطر بهار وحي و صفاي نسيم داشت
يعني كه ره به چشمة فوز عظيم داشت

روحي درآستان ولايت مقيم داشت
دستي پر از كرامت و طبعي كريم داشت

راهي به آستان خداي رحيم داشت
با آنكه جان روشن و قلب سليم داشت

با اهل بيت رابطه اي مستقيم داشت
چون درك كرده بود ، مقام كليم داشت

از بوستان فاطمه ، عطر و شميم داشت
خواندند اهل معرفت او را « نگين ري »

از شهر بند رنج و غم ، آزاد مي شود
اين ياس گلشن "حسن" ،اين عاشق" حسين"

گلواژة حديث از آ‌ن لعل جان فزا
از محضر سه حجّت معصوم فيض برد

مثل كبوتران حرمخانة « رضــا »
شاگرد پاكباختة مكتب « جــواد »

از پرتو هدايت « هــادي » اهل بيت
ايمان خويش را به امامش ارايه كرد

با خاندان وحي پُل ارتباط بود
طور تجلّي سه امام هُمام را

شب تا به صبح شعر « شفق » را مرور كرد
مرغ سحر كه زمزمة « يا كريم » داشت

محمدجواد غفورزاده(شفق)

*********************************
 
* درسايه ولايت*

عبد خداي بود و مقامش عظيم بود
از نسل خاندان امامي كريم بود
در مكتب فضيلت و تقوا فهيم بود
پرهیزگار و عابد و زاهد ، حكيم بود
محبوب پيشگاه خداي عليم بود
در عمرخويش صاحب طبعي سليم بود
دست نوازشي به سر هر يتيم بود
اخلاق او لطيف تر از هر نسيم بود
زيرا صراط زندگي اش مستقيم بود
درساية اميد و ولايت مقيم بود
هر گل كه ديده ايم به ناز و نعيم بود
اين بوستان عشق بهشتي شميم بود
هر كس كه زائرحرم اين كريم بود
نام گراميش اگر عبدالعظيم بود
گر از كرامتش همه كس فيض مي برد

عطرحديث آل رسول از لبش چكيد
تنها نبود پيك خوش الحان باغ عشق
آموخت درس بندگي از اهلبيت نور
غير از خدا نداشت نيازي به هيچ كس
لبخند مهرباني و گرمش چو آفتاب
گل سيرتان عشق به مدحش سروده اند اند
پيوسته او به منزل مقصود مي رسيد
هفتاد و نُه بهار ز عمرش گذشت و باز
در گلشن هميشه بهار حريم او
هر كس كه رو نمود بر اين آستانه گفت
پروانة بهشت بدستش دهد خدا
عبد حقير اوست « وفايي» اگر چه باز
دل در جوار حضرت عبدالعظيم بود

سيد هاشم وفايي



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







موضوعات مرتبط: حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) - مدح

برچسب‌ها: ولادت حضرت عبدالعظیم(ع)
[ 27 / 11 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]