اربعين
یاسر مسافر
یک اربعین گذشته و زینب رسیده است
بالای تربتی که خودش آرمیده است
یا ایها الغریب سلام ای برادرم
ای یوسفی که گرگ پیرهنت را دریده است
ازشهر شام کینه رسیده مسافرت
پس حق بده که چنین داغدیده است
احساس میکنم که مادرم اینجا نشسته است
در کربلا نسیم مدینه وزیده است
بر نیزه بودی و به سرم بود سایه ات
با این حساب کسی زینبت را ندیده است
این گل بنفشه های تن و چهره ی کبود
دارد گواه ، زینبتان داغدیده است
توطعم خیزران و سنگ ها و خواهرت
طعم فراق و غربت و غم را چشیده است
آبی به کف گرفته و رو سوی علقمه
با آه می رود سکینه و خجلت کشیده است
این دختر شماست که خواستند کنیزیش ....
لکنت گرفته است و صدایش بریده است
نیزه نشین شد حضرت سقا و اهلبیت
زخم زبان زهر کس و ناکس شنیده است
گفتی رقیه ... گفت نمی آیم عمه جان!
در شام ماند و شهر جدید آفریده است
*************************************************
غلامرضا سازگار
من جابر پیر توأم، ای دوست نگاهی
جز تربت پاک تو، مرا نیست پناهی
آرند همه بر شهدا، لاله و من هم
باشد، گلم از سوز جگر، شعله ی آهی
گوش که شنیده است، که با نیزه و خنجر
بر یک تن مجروح کند، حمله سپاهی
لب تشنه، سر از پیکر پاک تو، بریدند
آخر به چه جرمی چه خطایی چه گناهی؟
دریا به لبت سوخت و این قوم ستمکار
بر حنجر خشک تو نکردند نگاهی
با داغ تو، لبخند، حرام است به شیعه
بی گریه به پایان نرسد، سالی و ماهی
آن کس که زد آتش به حریم تو بسوزد
در آتش دوزخ، ابد الدهر، الهی
خون ریخته از گوش زنی بر روی شانه
جان داده ز کف، دخترکی بر سر راهی
و الله نسوزند خلایق به جهنم
سوزند اگر در غم تو گاه به گاهی
«میثم» همه جا، گفته من از آن شمایم
بسته است خودش را به شما نامه سیاهی
*************************************************
یوسف رحیمی
دارد به دل صلابت کوه شكیب را
از لحظه ای كه بوسه زده زخم سیب را
با اقتدار فاطمی خود رقم زده
در کربلا حماسهی أمن یجیب را
با كاروان نیزه چهل منزل آمده
این راه پر فراز بدون نشیب را
كوبید صبح قافله بر طبل روزگار
رسوایی اهالی شام فریب را
با خطبه های ناله و اشكش غروب ها
تفسیر كرد غربت شیب الخضیب را
شد لاله پوش معجرش از حسرت فراق
تا دید روی نیزه نگاه طبیب را
جانش رسید بر لبش از دست خیزران
طاقت نداشت طعنهی تلخ رقیب را
می ریخت عطر سیب نفس های خسته اش
در جان باغ وعدهی صبحی قریب را
*************************************************
علی اکبر لطیفیان
چل روز می شود كه شدم جبرئیل تو
ذبح عظیم گشتی و گشتم خلیل تو
چل روز می شود كه فقط زار می زنم
كوچه به كوچه نام تو را جار می زنم
چل روز می شود كه بدون توأم حسین
حالا پی نتیجه ی خون توأم حسین
چل روز می شود كه حسین همه شدم
حیدر شدم، حسن شدم و فاطمه شدم
مردم به جنگ نائبه الحیدر آمدند
در پیش من، تمام، به زانو در آمدند
آثار مرگ در بدنم هست یا حسین
پس روز اربعین منم هست یا حسین
آبی كه تر نكرد لب تشنه ی تو را
حالا نصیب خاك مزارت شده اخا
چل روز پیش بود همینجا سرت شكست
اینجا دل من و پدر و مادرت شكست
چل روز پیش بود به گودال رفتی و ...
از پشت، نیزه خوردی و از حال رفتی و ...
از تل زینبیه رسیدم كه وای وای
بالا سرت نشستم و دیدم كه وای وای
نیزه ز جای جای تن تو در آمده
حتی لباسهای تن تو در امده
جمعیتی كه بود به گودال جا نشد
یك ضربه و دو ضربه... ولی سر جدا نشد
دیدم كسی حسین مرا نحر می كند
آقای عالمین مرا نحر می كند
من را ببخش دست به گیسوی تو زدند
من را ببخش چكمه به پهلوی تو زدند
فرصت نشد ز خاك بگیرم سر تو را
فرصت نشد در آورم انگشتر تو را
می خواستم ببوسمت اما مرا زدند
ناراحتم كنار تو با پا مرا زدند
بین من و تو فاصله ها سد شدند آه
با اسب از روی بدنت رد شدند آه
در شهر كوفه بود كه بال و پرم شكست
نزدیك خانه ی پدریّ ام سرم شكست
وای از عبور كردن مثل غلام ها
وای از نگاههای سر پشت بام ها
باور نمی كنی كه سرم سایبان نداشت؟!
در ازدحام، محمل من پاسبان نداشت؟!
تا شهر شام رفتم و معجر نداشتم
تقصیر من چه بود؟ برادر نداشتم
از بس رسید سنگ به سمت جبین من
نزدیك بود پاره شود آستین من
*************************************************
محمد امین سبکبار
تو ساحل خون دلم، که غرق موج ماتمه
پهلو می گیره کشتی ای، که تو تلاطم غمه
من تو طواف عشقمو، تو روح کعبه ی منی
زمزمه دارم رو لبم، با چشمایی که زمزمه
یوسف کنعان دلم، هر جا باشم تو پیشمی
تا وقتی بوی پیرهن پاره ی تو همراهمه
چله نشین داغ این، دشت گلای لاله ام
هر جای کربلا برام، یه روضه مجسمه
روزا میون قافله، شبا تو اوج نافله
برای زخم سلسله، تسبیح اشکم مرهمه
با اینکه از هرم صدام، آتیش میگیره آسمون
با اینکه روی شونه هام، بار غم دو عالمه
ولی اسیر عشقم و سفیر آزادگیَم
تو راه دین هر قدمم مثل یک کوه محکمه
تو این سفر چشم ترم به جز قشنگی ندیده
حماسه های اربعین ادامه محرمه
*************************************************
بی تو دلم، بسمل بی بال بود
داغ چهل روزه، چهل سال بود
طایر جان، دور سرت میپرید
مرغ دلم، گوشه ی گودال بود
سلسله، گردیده النگوی دست
خار، به پای همه خلخال بود
سینه ی ما، داغ روی داغ داشت
خال لب ما، همه تبخال بود
همـره ما، تار و نی و چنگ بود
دسته گل محفل ما، سنگ بود
*****
اگر چه، خون جگر آوردهام
پرچم فتح و ظفر آوردهام
ای به فدای تن پاکت، سرم
بر تن پاک تو، سر آوردهام
بر لب خشک تو ز شام بلا
اشک فشان، چشم تر آوردهام
گرچه تو خود از همه داری خبر
من ز سه ساله، خبر آوردهام
داغ بزرگی است غم کودکت
فاطمـه ی سـه سالـه ی کوچکت
*****
خیز، ز جا، ای پسر مادرم
من نه مگر این که تو را خواهرم
معجر نو، بر سر خود کردهام
بسکه به سر، ریخته خاکسترم
تو در مدینه، وسط آفتاب
عبا کشیدی به روی پیکرم
در پی این قصه، گمانم نبود
از سر نی، سایه کنی بر سرم
من نـه فقط هـمسفرت گشتهام
سـوختهام و دور سـرت گشتهام
*****
کرب و بلا، باغ گل ما کجاست؟
مصحف صد پاره ی زهرا کجاست؟
ای بدنت پارهتر از برگ یاس!
باغ گل و لاله ی لیلا کجاست؟
رباب با شاخه ی گل آمده
غنچه ی پرپر شده ی ما کجاست؟
رقیّه را، اگر نیاوردهام
سکینهات آمده، سقّا کجاست؟
آن همه گل در چمنت کو حسین
لالـه ی بــاغ حسَنَـت کــو حسین
*****
شام و کف و خنده و دشنام بود
عترت تو، در ملاء عام بود
دسته گل سلسله دار همه
سلسله و سنگ لب بام بود
طفل تو، از بیم جنایت گران
اشک به رخ ریخت و آرام بود
شب همه، با گریه ی ما صبح شد
شام هم از غربت ما شام بود
رأس تو تا، زینتِ دروازه شد
داغ دل مـا همگی تازه شد
*****
پیش بلا، سینه سپر گشتهام
راهی طوفان خطر، گشتهام
چهره برافروز، عزیز دلم
من پی دیدار تو برگشتهام
گرچه رسیدم ز سفر، سرفراز
با غم تو، خمیده تر گشتهام
از اینکه تو رفتی و من مانده ام
خجل ز مادر و پدر گشتهام
داغ تو زخم جگرم شد حسین
قاتل تو هـمسفرم شد حسین
*****
کوه غمت به شانه آوردهام
قامت خم نشانه آوردهام
ناز مرا مکش که از بهر تو
قصه ی نازدانه آوردهام
کبوتران بال و پر بسته را
باز به آشیانه آوردهام
خیز و ببین شبیه زهرا شدم
نشان تازیانه آوردهام
همّت من، فـاتح دینـم شده
مدال من، زخم جبینم شده
*****
ای به ابی انت و امّی فداک
جانِ اخا! دست، برون کن ز خاک
سر، که نداری، ز لبت بشنوم
حرف بزن، از گلوی چاک چاک
وای اگر رود، ربابت ز دست
آه اگر سکینه، گردد هلاک
قلب رباب را بده تسلیت
اشک سکینه را کن از چهره پاک
نظر، بـه زین العابدینت، فکن
زخم غـل جامعه را بوسه زن
قسم! به خون دل و زخم سرم
قسم! به کام خشک و چشم ترم
*****
قسم! به جان خاتم الانبیا
قسم! به جانِ پدر و مادرم
قسم! به دستهای عبّاس تو
قسم! به آن دو کودک بیسرم
هزار بار اگر، به شامم برند
باز تو را، باز تو را، یاورم
سایه ی من فرش بیابان توست
لاله ی من، خـار مغیلان توست
*****
«میثم» اگر در غم ما، سوخته
از دل سوزان من آموخته
ظرف گناهش، پر و دستش تهی
از همه سو، چشم به ما دوخته
هر نفسش شعلهای از آه ماست
با نفس ما شرر افروخته
ناله ی ما، گریه ی ما، سوز ماست
هر چه که آورده و اندوخته
اوست که یک عمر، ثناگوی ماست
خاک قدمهـای سگ کوی ماست
*************************************************
یوسف رحیمی
با زخم دل و زخم جبینی دیگر
با ناله و آه آتشینی دیگر
از ماتم خواهر تو باید جان داد
از راه رسیده اربعینی دیگر
*
با شیون و اشک و ناله بر می گردند
رفتند چو یاس و لاله بر می گردند
در قافله جای آفتابی خالی ست
افسوس که بی سه ساله بر می گردند
*
آن خیمهی بی عمود را برپا کرد
یادی ز لب سوختهی سقا کرد
در علقه رفته ست سکینه از هوش
انگار ضریح ماه را پیدا کرد
*
با ناله و شور و شین بر می گردد
با مویهی زینبین بر می گردد
انگار پس از چهل غروب خونبار
امروز سر حسین بر می گردد
*************************************************
غلامرضا سازگار- نوحه
فاتح میدان بلا خواهرم
هم قدم و همدم و هم سنگرم
آینهدار پدر و مادرم
خوش آمدی زینبم خوش آمدی زینبم
من سر نیزه، به تو بالیدهام
صدای حیدر ز تو بشنیدهام
گیسوی خونین تو را دیدهام
خوش آمدی زینبم خوش آمدی زینبم
از رگ ببریده، صدایت کنم
با دل بشکسته دعایت کنم
اشکْفشان، ناله برایت کنم
خوش آمدی زینبم خوش آمدی زینبم
یک اربعین خونِ جگر خوردهای
رو به سوی کرب و بلا کردهای
رقیّه را چرا نیاوردهای؟
خوش آمدی زینبم خوش آمدی زینبم
برای من ز شام ویران بگو
از لب و چوب و طشت و قرآن بگو
ز بازوی بستۀ طفلان بگو
خوش آمدی زینبم خوش آمدی زینبم
دختر فاطمه، چها کردهای
یاد من از مهر و وفا کردهای
وقت نماز شب دعا کردهای
خوش آمدی زینبم خوش آمدی زینبم
نایبة الحیدر بی قرینه
نمان به کربلا، مرو مدینه
ترسم ز گریه، جان دهد سکینه
خوش آمدی زینبم خوش آمدی زینبم
*************************************************
غلامرضا سازگار- نوحه
بعد از چهل منزل اسارت
آمدهام بهر زیارت
السلام علیک یا بن زهرا (2)
ای یوسف زهرا کجایی؟
گردیده زینب کربلایی
السلام علیک یا بن زهرا (2)
دستهگلم، گریه و ناله
سوغاتیم، داغ سه ساله
السلام علیک یا بن زهرا (2)
من فاتح کوفه و شامم
نشان سنگ لب بامم
السلام علیک یا بن زهرا (2)
نام تو ذکر لب من بود
روح نماز شب من بود
السلام علیک یا بن زهرا (2)
در راه تو از جان گذشتم
با خون پیشانی نوشتم
السلام علیک یا بن زهرا (2)
بر پیکرت، ای نور دیده
آوردهام، سر بریده
السلام علیک یا بن زهرا(2)
*************************************************
غلامرضا سازگار- نوحه
ای ساربان، اینجا باغ گل یاس است
این قبر ثارالله، این قبر عبّاس است
خون از دو عین آید، بوی حسین آید
اینجا حسینم را از من جدا کردند
لب تشنه رأسش را، از تن جدا کردند
خون از دو عین آید، بوی حسین آید
اینجا جدا گردید، دست از تن سقّا
خون جگر میریخت بر دامن سقّا
خون از دو عین آید، بوی حسین آید
اینجا رباب از غم، در التهاب افتاد
عکس علی اصغر، بر روی آب افتاد
خون از دو عین آید، بوی حسین آید
اینجا دو گل از ما جان داده، زیر خار
لبْ تشنه جان دادند، با دیدۀ خونبار
خون از دو عین آید، بوی حسین آید
اینجا به خون، خفتند، هفتاد و دو یارم
هجدهگل پرپر، در خاک و خون دارم
خون از دو عین آید، بوی حسین آید
اینجا تن قاسم، در خون شناور شد
یک سیزدهساله، صدپاره پیکر شد
خون از دو عین آید، بوی حسین آید
*************************************************
علی اکبر لطیفیان
ای اذان پر از نماز حسین
جا نماز همیشه باز حسین
نام سبزت ، اقامه ی زهرا
زندگی ات ادامه ی زهرا
مثل بیت الحرام، یا زینب
واجب الاحترام ، یا زینب
ذکر ایاک نستعین لبم
آیه های تو هم نشین لبم
حضرت مریم قبیله ی ما
آیة الله ِ ما، عقیله ی ما
ما دو آئینه ی مقابل هم
جلوه های پر از تکامل هم
بال یکدیگریم، در همه جا
تا خدا می پریم در همه جا
*************************************************
مجید لشکری
یک اربعین، به نیــزه ســر یـار دیده ام
یک اربعین، چو شمع به پایش چکیده ام
یک اربعین، به ضربه ی شلّاق ساربان
بر روی خــارهای مغــیلان دویده ام
یک اربعین، تمام تنم درد می کند
با ضـرب تـازیانه ز جـایم پریده ام
یک اربعین، رقیّه ی تو مُرد از غمت
اکنون بدون او به کنارت رسیـده ام
یک اربعین، به شام و به کوفه حماسه ها
با خطــبه های حیــدری ام آفـریده ام
یک اربعین، ز چوبه ی محمل سرم شکست
همچـون پـدر ببیـن تـو جبین دریــده ام
یک اربعین، کنار عدو، وای! وای! وای!
بس جورِ طعنه های فراوان کشیده ام
یک اربعین، به ضربه سیلی ببین حسین
رویم کبود گشته و قامــت خمیــده ام
*************************************************
محسن احمدزاده
من و داغ غمی سنگین چهل روز
چه ها بر من گذشته این چهل روز
چهل روز است هجران من و تو
که هر روزش مرا چندین چهل روز
مرا جز ضربه های تازیانه
نداده هیچ کس تسکین چهل روز
اسارت، طعن دشمن، تهمت دوست
نصیب عترت یاسین چهل روز
در این غم خوب می دانی که باید
چه رنجی برده باشم این چهل روز
تو و رأسی پر از خاکستر و زخم
من و پیشانی خونین چهل روز
من و بغضی چهل ساله که بی تو
شکسته در گلویم این چهل روز
*************************************************
جواد حیدری
من که مأموریت خود را به سر آورده ام
خاطراتی تلخ از داغ سحر آورده ام
گوئیا یک عمر بود این اربعینی که گذشت
از شب مرگ یتیم تو خبر آورده ام
گوشوار دخترت را پس گرفتم از عدو
ارث دختر را سر قبر پدر آورده ام
دست و پایی زخم دیده، قامتی اندر رکوع
بهترین سوغات را من از سفر آورده ام
سجده ی شکری نمودم بهر دیدار سرت
یادگار از سجده ی خود زخم سر آورده ام
از کبوتر بچه هایی که کنارم بوده اند
یا اخا بنگر فقط یک مشت پر آورده ام
اولین بار است، قبرت را زیارت می کنم
قبر زهرا مادرم را در نظر آورده ام
*************************************************
جواد حیدری
کاروانی که سر قبر شما آورده ام
نیمه جان هایی است تا کرب و بلا آورده ام
من نیابت دارم از مادر زیارت آمدم
من وصیت های مادر را به جا آورده ام
کی رود از یاد، وقتی آمدم در قتلگاه
نیزه بیرون از تن تو بارها آورده ام
روی نی ما را تو می دیدی کجاها می برند؟
دخترانت را ز بازار جفا آورده ام
بارها شد، حرمله خندید بر اشک رباب
مادری پاره جگر در نینوا آورده ام
پشت خیمه روی خاکستر به دنبال علی
بر سر قبر پسر صاحب عزا آورده ام
دخترت لطمه به پهلو خورده، زیر خاک رفت
بس حکایت زان شب پرماجرا آورده ام
شد رقیه پیش مرگ حضرت زین العباد
تربتی از قبر او بهر شما آورده ام
ناله اش چون ناله مادر میان کوچه بود
خاطره از قدرت آن با وفا آورده ام
تا که دیگر تازیانه ور بیفتد، جان سپرد
گفت با خود همّت خیرالنساء آورده ام
تا که با چشم کنیزی بر سکینه ننگرند
گفت جان خویش را بهر فدا آورده ام
غیرتش آئینه میر و علمدار تو بود
من از او شرمندگی خویش را آورده ام
پاسبان حرمت شیر خدا در شام شد
داد پیغامی به من تا کربلا آورده ام
گفت: ای بابا شبیه ات بی کفن تدفین شدم
رسم عشق و عاشقی را من به جا آورده ام
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: اربعین
برچسبها: اربعين