اشعار شهادت امام جواد(عليه السلام)
در وجود تو جود را دیدم
جلوه های سجود را دیدم
تشنه بودم تو را صدا زدم و
مهربانی رود را دیدم
در نگاه تو فصل بارانِ...
...آسمان کبود را دیدم
تو جواد الائمه ای حتی
در نبود تو بود را دیدم
دست هایت سخاوت محض است
با تو الطاف زود را دیدم
با نگاهی به آسمان بلند
پیش پایت قعود را دیدم
حضرت عشق دست جود خدا
یا علی اکبر امام رضا
دل شکسته دعا که میخواهد
گریه ی بیصدا که میخواهد
گریه کردن برای تو خوب است
ور نه این گریه را که میخواهد؟
هر کرم خانه ای که باز شود
لا اقل یک گدا که میخواهد؟
حرمت را خدا به عالم داد
تا ببیند شفا که میخواهد؟
از روی گنبد تو جار زدند
فیض بی انتها که میخواهد؟
تا زمین، کاظمین را دارد
جنت کبریا که میخواهد؟
من گدای دخیل تا ابدم
راه باب الجواد را بلدم
چشم هایت همین که تر میشد
خون لب هات بیشتر میشد
همسرت هم سرت بلا آورد
هم برای تو درد سر میشد
کف زدن ها عذاب میدادند
نفسی را که مختصر میشد
شک ندارم که استخوانت سوخت
بدنت داشت شعله ور میشد
کاش جای صدای بی اثرت
زهر جانسوز بی اثر میشد
صورتت روی خاک و در نظرت
یاد گودال جلوه گر میشد:
در سر بامی و سر تو نرفت
چکمه ای روی پیکر تو نرفت
آسمانی به خاک و خون که تپید
رنگ خون شد محاسن خورشید
با ته نیزه پیکرت برگشت
خواهرت داشت صحنه را می دید
دستی آمد که پیرهن ببرد
دستی آمد به موش پنجه کشید
خنجری آمد و زبانم لال
سخنش را چه ظالمانه برید
لات ماتل خدود یک طرف و
آن طرف شمر داشت میخندید
بعداز آن ضربه ی دوازدهم
بدنی مثل بید میلرزید
خواهرش ناله زد ولیک چه سود
خنجر شمر کاش کهنه نبود
مسعود اصلانی
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: امام جواد(ع) - شهادت
برچسبها: اشعار شهادت امام جواد(عليه السلام)