اشعار ولادت ومدح حضرت معصومه (سلام الله علیها)
مهدی رحیمی
روز تولدت به غلط روز دختر است
در اصل روز آمدنت روز خواهر است
شادند از حضور تو اهل جهان ولی
خوشحالی امام رضا جور دیگر است
امشب به اعتبار روایات مانده ام
میلاد توست یا شب میلاد کوثر است
وقتی پس از کریم تو تنها کریمهای
اسم تو با امام حسن حاصلش زر است
از هر چه بگذریم نشد بگذریم از این
از خواهری که این همه عشق برادر است
دریاچهی نمک سندش؛ بین اهلبیت
آری طعام سفرهی تو با نمکتر است
پس قلب این کویر به شوق تو میتپد
وقتی که کوه خضر برای تو منبر است
امشب حساب کرده ام از خانه تا ضریح
به نیت امام رضا هشت تا در است
با این حساب باز دل بیقرار من
آهوست توی مشهد و در قم کبوتر است
جمع دل من و دل هر کس به غیر تو
در بین صحن آینه جمع مکسر است
"ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند" هدیهی ما باز هم سر است
جای بقیع و آنهمه قبری که خاکی است
دیدم در این حرم چقدر سنگ مرمر است
او هم شبی شبی درست پدر را ندیده است
معصومه هم رقیهی موسیبن جعفر است
*********************
سید محمد مظلومان
ساقی امشب غزلی ناب در این خُم دارد
جاده ی عشق تمایل به سوی قم دارد
حسرت از سینه ی لبریز غمم رفت و کنون
شوق در خاطر بی تاب ، ترنم دارد
بال سجاده ی دل رخصت پروازش را
از غبار حرم قبله ی هفتم دارد
بغض های گلویم پیش شما ای بانو
با لب گریه ام اظهار تکلم دارد
بی نگاه کرمت همت ما بی اثر است
قطره ی دور ز دریا چه تلاطم دارد ؟
آب شور حرمت را بچشد گر زخمی
تا قیامت لب او میل تبسم دارد
از شما غیر شما هر چه بخواهم ضرر است
لب دریا چه کسی قصد تیمم دارد ؟
در صلاتین سر ظهر حرم می بینم
لذت بیشتری رکعت هشتم دارد
*********************
سید هاشم وفایی
یزدان به بشر آینـه ای انور داد
یک عالِمــه و کریمــۀ دیگـر داد
امروز خدا به دست جبریل امین
یک دستۀ گل به موسی جعفر داد
*********************
محسن ناصحی
در شان و مقام، به که دختر باشد
معصومه شده است تا که خواهر باشد
مانده است به مشهد برود یا شیراز
قم ماند که بین دو برادر باشد
***
مانند کبوتری که بالش خسته است
بیمار شده است و از پریدن خسته است
تا قم به هزار زحمت آمد از بس
خواهر به برادران خود وابسته است
***
یک روز عجیب محترم خواهم شد
محبوب ترین خاک عجم خواهم شد
معصومه به قم اگر نگاهم بکند
من کاشی سر در حرم خواهم شد
*********************
موسی علیمرادی
حکم کردند که بی عشق نفس مذموم است
شکر این سینه به عشق ازلی محکوم است
از رضایی شدن تک تک ما معلوم است
دل مسلمان شده ی فاطمۀ معصوم است
همگی مستی خود را ز همین خم داریم
هرچه داریم همه از حرم قم داریم
به غبار قدم وصف تو محشر برسد
پای توصیف تو باید که برادر برسد
تا که در شأن تو مضمون برابر برسد
جای آنست که یک سورۀ کوثر برسد
لال در محضر تو بودن ما ، وصف شماست
ورنه این شعر همان قطره کنار دریاست
تو رسیدی و پدر صاحب دختر شده است
صاحب و آسیه و مریم و هاجر شده است
از گل خندۀ تو دهر معطر شده است
خواهری زینت آغوش برادر شده است
تا که قنداقۀ تو دست برادر افتاد
گوییا حق به حسین بن علی زینب داد
کعبه بر آل علی کرده گریبان را چاک
سایۀ چادر تو پهن شده در افلاک
تو همان عرش نشینی و من افتاده به خاک
من چگویم پدرت گفت ابوک به فداک
بگذارید بدانند تمام دنیا
پای این درس گرفتیم مسلمانی را
کرمت جلوه ای از بارش باران دارد
سفرۀ ما ز کرم خانۀ تو نان دارد
این همان نیک سرشتی است که انسان دارد
که ارادت به تو و شاه خراسان دارد
محک عشق تو در سینه انسان کافی است
هرکسی عشق نورزد به شما آدم نیست
دست از عشق محال است که ما برداریم
عشق خاک قدمت بود ، اگر سر داریم
از بهار نفست شهر نیاسر داریم
عطر تو بود گلابی که به قمصر داریم
از زمانی که قدمهای تو آمد این سو
نمک سفرۀ ایران شده قم ای بانو
مینویسم به تو ای مقصد و مقصود حیات
مینویسم به تو از تشنه لب آب فرات
هرکه شد مست حسین از تو گرفته است برات
پرچم گنبد تو عرشۀ کشتی نجات
کاش میشد که به دست تو خدایی بشویم
تا محرم همگی کرببلایی بشویم
*********************
وحید محمدی
تب باران گرفته چشمانم
مست باران ترانه می خوانم
بنویسید عبد معصومه
بنویسید غرق بارانم
بنویسید شیعه ی مولا
نوکری از تبار سلمانم
گاه پای ضریح معصومه
گاه پای ضریح سلطانم
و به لطف کرامت بی بی
سر این سفره باز مهمانم
من اگر بی قرار می چرخم
مست طعم لذید سوهانم
شب لبخند آسمانی هاست
شب بانوی مهربانی هاست
شده ام بار، بار معصومه
میثم روی دار معصومه
بی صدا حرف می زند امشب
نوکری از تبار معصومه
شوق بالای سر به سر دارم
شده ام بی قرار معصومه
در سرم فکر و ذکر دیگر نیست
تا که هستم کنار معصومه
و به قم اعتبار بخشیده
به خدا اعتبار معصومه
ماند حسرت به دل، به سر نرسید
عاقبت انتظار معصومه
به سرم هست شور معصومه
غرق نورم به نور معصومه
*ربنا بعد ربنا* آمد
نور، توحید، اهدنا آمد
همنشین فرشته های خدا
سفره دار ستاره ها آمد
با قدم های او بهشت آمد
با نفس های او خدا آمد
آسمان غرق نور سلطان شد
خواهر حضرت رضا آمد
هر کسی رفت سمت بیت النور
از در خانه مبتلا آمد
مفتخر شد به منصب شاهی
در این خانه هر گدا آمد
در این خانه نوکری خوب است
با فقیران برابری خوب است
سحر آورده، کوثر آورده
نفحاتی معطر آورده
به میان رواق آینه ها
چلچراغی منور آورده
از حوالی کوچه های خدا
بوی موسی بن جعفر آورده
نذر دیدار با امام رضا
چند تایی کبوتر آورده
شده از ریشه های چادر او
حاجت هر کسی بر آورده
و خدا هم به قم، نه معصومه
بلکه زهرای دیگر آورده
به نفس های قم کرم دادند
و به زهرای آن حرم دادند
هست بال و پر ولی الله
اول و آخر ولی الله
هست هم عمه ی ولی الله
هست هم خواهر ولی الله
هست زهرای دیگر این قوم
هست او دختر ولی الله
تاج روی سر پدر، دختر
هست تاج سر ولی الله
مادری کرده او برای رضا
بوده پس مادر ولی الله
همه ی عمر غرق برکت را
بوده در محضر ولی الله
درس خوانده به پای این منبر
پدر او فدای این دختر
*********************
محمد بیابانی
ای روزهای تار ای شب های دور از ماه
ای بیقراری های دائم با دلم همراه
ای بغض هایی که می آیید از سفر ناگاه
باری اگر شوق سفر دارید بسم الله
ای بغض های بیقرار روز و شب هایم
من نیز مانند شما دلتنگ زهرایم
هرچند گریانم تبسم میکنم امشب
بی تاب رو بر جانب قم میکنم امشب
در کوچه هایش خویش را گم میکنم امشب
انگار با زهرا تکلم میکنم امشب
در قاب عکسی خالی از قبری که ناپیداست
با قم نمایی دیگر از آن آشنا پیداست
ای آشنای بیقراری های این مردم
با تو رسیده تا مدینه پای این مردم
رنگ حقیقت یافته رویای این مردم
یا فاطمه یا حضرت زهرای این مردم
ای حامی امروز من فردا مرا دریاب
یا فاطمه در حشر چون دنیا مرا دریاب
اما جدا کن شاعر از غم حال دفتر را
بشنو صدای خنده ی موسی بن جعفر را
دریاب شور اشک های شوق مادر را
حالا بیا و ثبت کن ذوق برادر را
معصومه خانم چشم تا وا میکند امشب
دیده به رخسار رضا وا میکند امشب
آن شب مدینه شاهد زهرای دیگر شد
پیچید یاس و باز هم عالم معطر شد
شأن نزولش آیه های سبز کوثر شد
امروز در تقویم شیعه روز دختر شد
بانوی عالم حفظ کن دنیا و دینم را
دریاب خانم دختران سرزمینم را
در خاک مرده بذرهای علم می کاری
فیض حضورت در تمام حوزه ها جاری
در سایه ات دفن اند عالم های بسیاری
گلپایگانی ، حائری ، علامه ، خوانساری
شاگردهای مکتب ات استاد افلاک اند
صدها چو بهجت در جوار تربتت خاک اند
آه ای کریمه ای ملیکه عمه ی سادات
با کوله باری آمدم لبریز از حاجات
با دست خالی آمدن از پیش تو هیهات
پس باز قسمت کن که مثل اغلب اوقات
تا که به زودی زائر صحن رضا باشم
آقا بخواهد اربعین را کربلا باشم
*********************
سید هاشم وفایی
از خاک در عشق تیمم گیرید
در دست گلی غرق تبسم گیرید
از یمن قدوم حضرت معصومه
عیدی زکف امام هشتم گیرید
*********************
سجاد خودسیانی
بانو همیشه خیر شما میرسد به ما
از تو چقدر بوی رضا میرسد به ما
شاعرشدم که دعبل دربارتان شوم
هرچه نمیرسد،که عبا میرسد به ما
این شور هیئتی جوانان شهرمان
از آب شور شهر شما میرسد به ما
وقتی مزار حضرت زهرا مزار توست
بوی بهشت هم زِ دوجا میرسد به ما
از لطف بیکرانه ی تو جمکرانی ام
از هرسه شنبه حس دعا میرسد به ما
بانو جواب پرسش من را خودت بده
آیا برات کرببلا میرسد به ما؟
*********************
محمود ژولیده
چیست جان، جان نثار معصومه
چیست گل، از تبار معصومه
صلوات و سلام آل رسول
هدیۀ ما نثار معصومه
با کریمه کرامت احیا شد
دست تقدیر یار معصومه
ماه ذیقعده هدیۀ زهراست
ابر رحمت بهار معصومه
دهۀ پر کرامت رضوی
نمی از اعتبار معصومه
مظهر اقتدار و قدرت کیست
قدرت آشکار معصومه
أمة الله بعد فاطمه اوست
بندگی افتخار معصومه
سالها بیقرار و بیتابش
پدر بیقرار معصومه
ماهها بود که امام رضا
میکشید انتظار معصومه
زینب دوم بنی هاشم
خالقش رازدار معصومه
نوری از فاطمه درخشید و
شد سراسر دیار معصومه
خلأ بارگاه زهرایی
پر شود با مزار معصومه
زندگی در کنار سلطانش
بهترین روزگار معصومه
باب حصن حصین سرمد اوست
تا به قم امتداد مشهد اوست
سحر آنشب عشق دیگر داشت
خلقت آنروز دست برتر داشت
طالع فجر و دختر خورشید
آسمانها چقدر اختر داشت
فرش با عرش گفتگو میکرد
کیست چون من که تاج، بر سر داشت
کیست این بانوی مجلله که...
مقدم او صفای دیگر داشت
با تبسم امام کاظم گفت:
همچو معصومه ام که دختر داشت
خندۀ او دل پدر را برد
دیده سوی رضا مکرر داشت
چهره، گویای همتی والا
وجهه اش ، وجهۀ پیمبر داشت
از همان ابتدا که دیده گشود
هیبت و اقتدار حیدر داشت
فاطمی خلق و فاطمی سیرت
نور زهرا و عطر کوثر داشت
بانویی مثل زینب کبری
دل محزون و دیدۀ تر داشت
روز اول که دیده اش وا شد
همچو زینب غم برادر داشت
دور تا دور از برادرها
گل ستانی پر از صنوبر داشت
همه را مرد راه مولا ساخت
نیتی تا قیام رهبر داشت
غربت حضرت رضا را دید
یاری اش کرد و کربلا را دید
کلماتش تمام، وحیانی
حرکاتش تمام، قرآنی
نام نیکش محدثه، یعنی:
با مسمی ترین سخندانی
عالمه بودن و مطیع امام
این همان معنی مسلمانی
پدرش گفت:جان بقربانت
که همه فقه را تو می دانی
مجتهد پرور و مجاهد ساز
داده در راه دوست قربانی
دورۀ اختناق عباسی
خفقان را شکست، طوفانی
او که دیده امام در تبعید
او که دیده امام زندانی
نهضتی با برادرانش کرد
در ره دلبر خراسانی
اولین کربلای ایران را
او رقم زد برای ایرانی
چون صدای قیام او پیچید
متحد شد سپاه ایمانی
گر چه هجده برادر از کف داد
و خودش کشته شد به آسانی
همچو زینب نشد اسیر اما
همچو زینب ندید مهمانی
شام تا کوفه تازیانه نخورد
سنگ و سیلی نخورد هر آنی
قم از او یافت چونکه خوشنامی
هدیه شد انقلاب اسلامی
*********************
محمد قاسمی
قسمْ به صبح دل انگیز این حرم، بانو
جهانِ ماست بدون تو چون عدم، بانو
هزار و یك در رحمت به روی ما وا شد
چو آمدیم به صحن تو صبحدم، بانو
نمی شدیم جدا از حریم تان، حتّیٰ
نداشتیم اگر داغ و درد و غم، بانو
از آستان ملك پاسبان تان، عُمری ست
ندیده ایم بِوالله، جُز كرم، بانو
نفس نفس زدن ماست وقف نوكری ات
چرا كه فرصت عُمْر است مُغتـنم، بانو
اگرچه خاك كف پات نیستیم، امّا
غبار راه تو هستیــم دست كم، بانو
دُرُست، بهره ای از شاعری نبردم من
ولی به عشق شما می زنم قلم، بانو
درون پوست خود از شعف نمی گُنجم
همین كه دور و برت می زنم قدم، بانو
یكی دو تا كه نه، اینجا هزارها سائل
شدند یك شبه نزدِ تو مُحتشم، بانو
امام زاده ی بی مثلِ واجبُ التَّعظیم
به محضر تو فلك گشته است خَم، بانو
چو میرزای قمی و چونان بروجردی
مجاوران تو هستند محترم، بانو
مُدام در ره اثباتِ جُرم می كوشد
كسی كه شد به ولای تو مُتّهم، بانو
به راه روزی خود گرچه لنگ هم بزنیم
نمی خوریم به اسم شما قسم، بانو
رواست این كه بخوانیم زینبت وقتی
دو خواهرید، ز هر حیث مثل هم، بانو
*********************
ولی الله کلامی زنجانی
معصومه یی کریمۀ والای اهلبیت
گنجینۀ ولایت کبرای اهلبیت
اخت الرّضا و دختر موسی بن جعفری
قبرت به قم نشان تجلای اهلبیت
*********************
امیر عظیمی
روزی طبع مرا باز کرامت کرده
آنکه همواره به این سینه عنایت کرده
از خودش دم زده در شعر قیامت کرده
باز هم از کرم فاطمۀ معصومه
دل من شد حرم فاطمۀ معصومه
چقدر شهر قم امروز مسافر دارد
چقدر کوچه به سمت حرم عابر دارد
وه که اینجا چقدر فاطمه زائر دارد
حرم مادر سادات همین است اینجا
قم نگو، بلکه بگو شهر مدینه است اینجا
باز هم نور بهشتی خدا تابیده
خاتم از سدرۀ حق کوثر دیگر چیده
این گلابی که خدا بر سر ما پاشیده
عطرش از باغ وجود گل حورا آمد
ید بیضاست که در خانۀ موسا آمد
دختر صوم و دعا، حضرت معصومه سلام
خواهر صبر و رضا، حضرت معصومه سلام
عمه ی جود و عطا، حضرت معصومه سلام
ای کریمه سند حوزه و دین هستی تو
بخدا شافعۀ اهل زمین هستی تو
با تو ثابت شده دیدار رضا قیمتی است
یک نظر بر گل رخسار رضا قیمتی است
بذل جان در سر بازار رضا قیمتی است
هر چه دارم همه از آل محمد دارم
شکر، در کشور ایران قم و مشهد دارم
به دلم آینه بندان حرم شوکت داد
ای کریمه کرمت بود به ما بهجت داد
قم ز لطف تو به ایران چقدر عزت داد
تا در ایران علم نهضت روح الله است
دست کفار به سمت حرمت کوتاه است
ای که تو عمه سادات شدی چون زینب
باعث فخر و مباهات شدی چون زینب
یک تنه فاطمه مرآت شدی چون زینب
کاش زینب حرمش چون تو در این میهن بود
نزد ما گنبدش از هر خطری ایمن بود
عمه ات زینب کبری چقدر غم دیده
بی برادر که شده از همگان رنجیده
دشمنش وقت اسارت به غمش خندیده
جای دارد که بمیرند تمام عالم
دختر فاطمه و هلهله ی نامحرم
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: حضرت معصومه(س) - ولادت،مدح