اشعار هشتم شوال سالروز تخریب بقیع
از صفای ضریح دم نزنید
حرفی از بیرق و علم نزنید
گریه های بلند ممنوع است
روضه كه هیچ سینه هم نزنید
كربلا رفته ها كنار بقیع
حرفی از صحن و از حرم نزنید
زائری خسته ام نگهبانان...
...به خدا زود می روم نزنید
زائری داد زد كه نا مردان
تازیانه به مادرم نزنید
غربت ما بدون خاتمه است
مادر ما همیشه فاطمه است
كاش درهای صحن وا بشود
شوق در سینه ها به پا بشود
كاش با دست حضرت مهدی
این حرم نیز با صفا بشود
كاش با نغمه حسین حسین
این حرم مثل كربلا بشود
در كنار مزار ام بنین
طرحی ازعلقمه بنا بشود
پس بسازیم پنجره فولاد
هر قدر عقده هست وا بشود
چارتا گنبد طلایی رنگ
چارتا مشهد الرضا بشود
این بقیعی كه این چنین خاكی است
رشك پروانه های افلاكی است
در هوایش ستاره می سوزد
سینه با هر نظاره می سوزد
هشت شوال آسمان لرزید
دید صحن و مناره می سوزد
بارگاه بقیع ویران شد
دل بی راه و چاره می سوزد
این حرم مثل چادر زهراست
كه در اینجا دوباره می سوزد
این حرم مثل خیمه ی زینب
كه در اوج شراره می سوزد
سالها بعد قدری آن سو تر
چند قرآن پاره می سوزد
مجید تال
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: تخریب قبور بقیع
برچسبها: اشعار هشتم شوال سالروز تخریب بقیع