اشعار شهادت حضرت رقیه(س)
امیر عظیمی
من از این بازی دنیا گله دارم بابا
دل خون از سفر و فاصله دارم بابا
جای خلخال در این راه پر از شمر و سنان
دور پاهام چرا سلسله دارم بابا
من که با پای پیاده ندویدم هرگز
زیر پایم چقدر آبله دارم بابا
چشمت از خرمن موهام اگر کرده سوال
دوسه تا سوخته گیسو بله دارم بابا
محرمی نیست در این بادیه جز عمه و من
ترس از بی کسی قافله دارم بابا
با یتیمی من این حرمله شوخی کرده
من چه مقدار مگر حوصله دارم بابا
عمه ام نیز شبی رو به نجف کرده و گفت
من دلی سوخته از حرمله دارم بابا
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: حضرت رقیه(س) - شهادت
برچسبها: اشعار شهادت حضرت رقیه(س)
[ 4 / 9 / 1393
] [ ] [ مهدی وحیدی ][ ]