گریزها و روضه های امام سجاد (علیه السلام)
در جسم جهان فیض بهارانم من عالم چو زمین تشنه بارانم من
در زهد دلیل پارسایان جهان در عشق امام جان نثارانم من
فرزند حسین و زینت عبّادم شایسته ترین سجده گذارانم من
با این همه منزلت ز سوز دل و جان روشنگر بزم سوگوارانم من
چون لاله همیشه از جگر می سوزم چون شمع همیشه اشکبارانم من
دردا که چه آورد قضا بر سر من ای کاش نمی زاد مرا مادر من
سهل ساعی گفت: دیدم مردم شام کف می زنند به یکدیگر می رسند تبریک می گویند ، شهر زینت کردند
پرسیدم چه خبر است؟ گفتند اسیران خارجی می آورند . از کدام دروازه ؟ از دروازه ی ساعات .
سهل ساعدی می گوید : وقتی طرف دروازه ساعات، دیدم جمعیت زیادی شادی می کنند ، کف می زنند تا نگاه کردم دیدم چند سر بریده روی نیزه ها ست یکی از سرها دارد قرآن می خواند ، سر ها که گذشت دیدم آقای بزرگواری را سوار بر شتر برهنه کردند آثار بزرگی از صورتش نمایان است ، جلو رفتم سلام کردم ، آقا فرمودند : خدا رحمتت کند کی هستی ؟ که مرا در این شهر سلام می کنی ( یعنی اینجا به ما سنگ زدند زخم زبان می زنند ) .
گفتم : آقا من سهل ساعدی هستم از صحابه جدت رسول خدایم ، من از سفر بیت الله بر می گردم ، دارم بیت المقدس می روم . آقا این چه حالی است می بینم . فرمود : سهل ساعدی بابایم را کشتند ، عمویم را شهید کردند به حالش گریه کردم . آقا چه کنم ؟ فرمود سهل ، پارچه ای برایم بیاورزیر زنجیر گردنم بگذار . سهل گفت : تا زنجیر را از گردن آقا بلند کردم دیدم خون تازه از زیر حلقه های زنجیر جاری شد .
بیمار چنین عاشق و دلداده که دیده در تاب و تب از عشق رخ یارکه دیده
گه روی شتر گه به روی خار مغیلان گه مجلس بیگانه و اغیار که دیده
در سلسله از کرب و بلا در سفر شام
بر روی شتر پیکر تب دار که دیده
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: امام سجاد(ع)
برچسبها: گریزها و روضه های امام سجاد (علیه السلام)