اشعاری درباره بیماری رهبر انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه ای

اشعاری درباره بیماری رهبر انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه ای


فرمانده، بمیرم و شما بر روی این تخت نباشى
مشغول مداواى بسى ساده و یا سخت نباشى
من حاضرم هر روز كفن پوش شوم،لیك
امیرم حتى تو براى نفسى داخل این رخت نباشى

****************

آقا به فدای سر و جانت کردم
من زنده نباشم که شما بیمار شوی

****************

بسکه عادت کرده‌ایم بر قامت ایستاده‌ات
روی تختی و همین عکس تو ما را می‌کشد

****************

درمان كه تو باشی همگی بیماریم
ما جمع فدایی شما بسیاریم
ما را به ملاقات شما گر خواهند
سر را به ملاقات شما می‌اریم

****************

من مست نگاه تو ولی امر جهانم
از ناخوشی حال تو آقا نگرانم
من نذر تو کردم همه هستی خود را
تا زود سلامت بشوی نذر تو؛ جانم

****************

گرگ‌ها خوب بدانند در این ایل غریب
گر پدر مُرد، تفنگ پدر هست هنوز
گرچه نیکان همگی بار سفر بربستند
شیرمردی چو علی خامنه‌ای هست هنوز

****************

هرگز به غیر جانان ما جان نمی‌فروشیم
جان می‌دهیم اما جانان نمی‌فروشیم
دشمن اگر ببخشد کاخ سفید خود را
یک تار موی رهبر بر آن نمی‌فروشیم

****************

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد
سلامت همه آفاق در سلامت توست
به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد

****************

فدای ان صدای دلنشینت
نبینم غم به چهره‌ات نشیند
تنت سالم ورویت شاد باشد
ابالفضل خود نگهدارتو باشد

****************

دانی کدام لحظه مرا بهترین بود
آن دم که عمر خویش به پای تو سر کنم
باشد اگر غمی و بلایی برای دوست
آماده ام که جان و تنم را سپر کنم

****************

نام من سرباز کوی عترت است
دوره آموزشی‌ام هیئت است
ارتش حیدر محل خدمتم
بهر جانبازی پی هر فرصتم

****************
نقش سردوشی من یا فاطمه(س) است
قمقمه ام پر ز آب علقمه است
اسم رمز حمله‌ام یاس علیست
افسر مافوق من سیدعلیست

****************

درمان كه تو باشی همگی بیماریم
ما جمع فدایی شما بسیاریم
ما را به ملاقات شما گر خواهند
سر را به ملاقات شما می آریم

****************

 سلام سیّدِ خوبم؛ خدا نگهدارت
هزار ناز طبیبانه است بیمارت

تمام درد و بلاها به جان من، آقا!
 مباد لحظه‌ای اصلا دهند آزارت

گره‌گشاتر از آنی که کوری گره‌ها
به دست‌های تو افتد؛ کُند گرفتارت

عزیز ملّت ایران، ادامه‌ خوبان
بیا دوباره به میدان، ببند دستارت

سرت سلامت و جانت دوباره جان‌افزا
بیا که چشم به راه توایم و دیدارت

****************

رحمی نما به دل عاشقان که طوفانی است
این شهر بی حضور تو شهر است؟ زندانی است
یک یار گمشده بر ما بس است آقا جان
این درد ساده برای مرید بحرانی است

****************

پسر فاطمه حتما جگرش بیشتر است
هیبتش از همه مثل پدرش بیشتر است
دل نبندید به این تکیه به بستر زدنش
شیر زخمی به مراتب خطرش بیشتر است

****************

جان ایـــران! سلام آقـــا جــان
جان به قربان جانـت ای سیـّد!

هــر چه دارم فـدای لبـخـنــدت
زنـده نام و نشــانـت ای سیـّد!

ربع قرنست «امام» من هستی
چو عـزیز عــزیـز رهـــــرایی(عج)

گرچه خورشیـد شیعیان پنهــان
مــاهِ روشن! شمـا که پـیــدایی

آسمـــانِ «نگـــاه» مـــــردم را
ای درخشنده ماهِ خوش سیما

با نگــاهـت همـاره روشن کــن
بخت یارت همـیـشه باد، آقــــا

شُکــر یزدان سلامـتـی مـــولا
«نـذر» خــود را ادا کنم سیــّد!

با سپاس خـــدای بی همـتـــا
من به عهـدم وفـا کنم سیــّد!

عهـــد کردم سلامـتِ جــانـت
صد و دَه ذِکـر یاعلـی(ع) گویم

گــر که گستـاخیم ببخشایـیـد
ذِکــر خود را بسی جَلی گویم

یاعلـی(ع) ذِکـر عاشقان باشد
یاد حیــدر(ع) صفــا دهد دل را

شک ندارم که ذِکـر آن حضرت
می گـُشـایـد کـَلاف مشکل را

شُکــر ایزد که حالتان خوبست
من به شُکرانه شعــر تَر گفتم

سایــه تان مُستدام، پُـر برکت
حـالـیـا درد دل، «پـــدر» گفتم

****************

بند بند از هم گسست این قلب طوفان دیده‌ام


روی تخت افتاده ای آقای باران دیده‌ام



نذر کردم دردهایت مال من باشد عزیز..

.
درد هایت مال من…انگار درمان دیده ام



قند می ریزد ز لب هایت همه دم رهبرا..


خوشه خوشه بر لبت خرمای کرمان دیده ام



نطق های آتیشنت برده کف از دشمنان..

.
پای نطقت تیغه ی فولاد زنجان دیده ام



تو همان اوجی که بالاتر ز ماه و انجمی


در هوایت صد هزار عباس دوران دیده ام



نذر های من ردیف شعر را تغییر داد...


بهر تو (امن یجیب) از دست قرآن چیده ام



****************

خبر آمد که تو بیمار شدی! زار شدم ...

با دلم بر سر بالین تو احضار شدم

قوّت چشم من از قوّت چشمان تو بود

چشم بیمار ترا دیدم و بیمار شدم

****************

دردت به جان، جان‌به‌لبم کرده‌ای، ببین!


یک‌رنگ رنگ روز و شبم کرده‌ای، ببین!




تو تب کنی، مرده‌ام آقا، به جان تو


مقتول تیغ تاب و تبم کرده‌ای، ببین!




من نذر کرده‌ام که چو شمعی بسوزمت
با یک کرشمه در تعبم کرده‌ای ببین!




شاعر شدند کل جوانان عاشقت
اهل سرودن و ادبم کرده‌ای، ببین!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







موضوعات مرتبط: سلامتی رهبر

برچسب‌ها: اشعاری درباره بیماری رهبر انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه ای
[ 22 / 6 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]