اشعار مناجات با خدا
شاکرم حضرت دلدار صدا کرده مرا
شاکرم بهر خودش یار جدا کرده مرا
از کجا لطف خدا شامل حالم شده است ؟
گوییا یار سفر کرده دعا کرده مرا
من کجا محفل ذکر سحر دل شدگان !
سبب از چیست که حق اهل بکاء کرده مرا ؟
از خرابی گنه کیست نجاتم داده ؟
آشنای حرم عشق خدا کرده مرا
روز پر معصیتم را چه کسی بخشیده ؟
سائل نیمه شب خوان عطا کرده مرا
کیست ظلمت ز دلم برده و نورم داده ؟
بین این سینه زنان جلوه نما کرده مرا
شکر حق هیئتیم ، سینه زنی پر شورم
کربلایی شدم و یار صدا کرده مرا
خادم صحن و سرای پسر فاطمه ام
صاحب کرب و بلا ، کرب و بلا کرده مرا
سید محمد میر هاشمی
************************
ای خالق دادارم، پاکم کن و خاکم کن
من جز تو که را دارم؟ پاکم کن و خاکم کن
این ناله و این آهم این اشک سحرگاهم
این سوز دل زارم پاکم کن و خاکم کن
سر تا به قدم دردم رو سوی تو آوردم
با محنت بسیارم پاکم کن و خاکم کن
شد حبس دعای من، العفو خدای من
ای خالق غفّارم پاکم کن و خاکم کن
مسکین و تهی دستم دل بر کرمت بستم
من مستحق نارم پاکم کن و خاکم کن
من بنده ی شرمنده تو خالق بخشنده
ای در دو جهان یارم پاکم کن و خاکم کن
مولا و حبیب من محبوب و طبیب من
آلوده و بیمارم پاکم کن و خاکم کن
راه از همه سو بسته، گشتم ز گنه خسته
رو سوی تو می آرم پاکم کن و خاکم کن
با این تن فرسوده با این دل آلوده
من مهر علی دارم پاکم کن و خاکم کن
"میثم" شده جان بر لب یا رب تو ببخش امشب
بر میثم تمّارم پاکم کن و خاکم کن
غلامرضا سازگار
************************
حجاب پشت حجاب و غبار روی غبار
ترک بر آینه افتاد یا اولیالابصار
دعای چلهنشینان نمیکند اثری
بسوز لیس دواء الفراق الا النار
اگرچه کورم و در کوره راه بی خبری
شنیدهام که خبرهاست پشت این دیوار
شهید و شاهد و ساقی علیهمالصلوات
میان میکده مستند اولئک الابرار!
سرشت ظلمت و روح لطیف من؟ هیهات!
نسیم شعله نشینم کجاست مشعل دار؟
سراغ حجلهی دنیا نمیروم دیگر
قسم به توبهی مستغفرین بالاسحار
سر بهشت ندارم که هر که شد درویش
نشست بر سر تختی که تحتهالانوار
هوای خدمت این معبد مقدس بود
که میزدود از آیینهی دلم زنگار
فرشتگان به تو امّید بسته اند بمان
بمان که سکهی یوسف کم است در بازار
من و تو از ازل آیینه آفریده شدیم
برای « آینه ماندن » کمی قدم بردار!
علیرضا محمد علی بیگی
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: مناجات با خدا
برچسبها: اشعار مناجات با خدا مهدی وحیدی