عبد مذنب
هر لحظه از این عمر استغفار دارد
دوری ز استغفار ؛ استکبار دارد
چشمی که بر دیدار تو عادت نکرده
هر روز و شب با این و آن دیدار دارد
هر کس که با عترت سر کُرنش ندارد
حتی ز صحبت با خدا هم عار دارد
قلبی که حبّ دیگران را برگزیند
آری تولّای تو را انکار دارد
آن که تو زنجیرش کنی در محنت خود
از درد ؛شبها دیده ی بیدار دارد
ما که برای دین تو کاری نکردیم
از بس دل ما بر گنه اصرار دارد
ما حجت حق را زخود راضی نکردیم
ما غافلیم هر گاه با ما کار دارد
با ما چه خواهی کرد با این کوه عصیان
یک کوه ؛این دوش دل ما بار دارد
یا رب تو میخواهی گرفتار تو باشم
یعنی که عاشق ؛امتحان بسیار دارد
بی امتحان از تو لقاء الله خواهیم
آلوده چه سنخیتی با یار دارد
اما تو آن مولای ستار العیوبی
این عبد مذنب خالقی ستار دارد
ما که دل زینب نلرزاندیم یا رب
با این وجود این بنده خوف از نار دارد
شاید دل دلدار را لرزانده باشیم
عبد تو با روی سیه اقرار دارد
با کربلا دست مرا میگیری آخر
با کعبه ی شش گوشه این دل کار دارد
**
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: ماه رمضان ومناجات باخدا