اشعار ولادت امیرالمومنین علی (علیه السلام)
سید حمیدرضا برقعی
ذره بودم که آفتابم کرد
خاک پای ابوترابم کرد
از ازل تا همیشه آینه ها
محو رخسار آن جنابم کرد
عقل من می رسید شکر خدا
جزء دیوانه ها حسابم کرد
آن قدر روی دست خود ماندم
تا ید الله انتخابم کرد
عشق او گاه آتشم می زد
غم دوری اش عذابم کرد
در نجف سینه بیقرار از عشق
گفت «لا یمکن الفرار» از عشق
زخمی ام التیام می خواهم
التیام از امام می خواهم
السلام علیک یا ساقی
من علیک السلام می خواهم
گاه گاهی کمی جنون دارم
من جنونی مدام می خواهم
من نمکدان شکسته ام آقا
بی مرامم، مرام می خواهم
لحظه ی مرگ چشم در راهم
از تو حُسن ختام می خواهم
در نجف سینه بیقرار از عشق
گفت «لا یمکن الفرار» از عشق
*********************
محمد سهرابی
شد ز نام دگران گرچه مُكَدَر گوشم
خورد از نام علی قند مُكَرر گوشم
هركسی نام تورا بُرد شنیدم به دو گوش
میبرد فیض زبان را دو برابر گوشم
گوش اِستاده ام از كودكی ام نام تورا
زان اقامه كه ز لب ریخت پدر در گوشم
گوش چپ نیست كم از راست كه در میلادم
دو سِری خورده مِی از نام علی هر گوشم
من ز هر لب طلب نام علی داشته ام
نیست امروز بدهكار كسی گر گوشم
نامِ آن تیغِ پُر از آب به گوشم خورده است
گوش مالی نشد این وضع كه شد پَر گوشم
بیتی از "قصری"ِ شیرین سخن آمد در یاد
كه از آن بیت به شوق تو سراسر گوشم
قصری"از شوق غلامی شده یك پارچه گوش
قنبری كو كه دو صد حلقه كُنَد در گوشم
*********************
مهدی نظری
شیعه با عشق علی همواره عزت داشته
با ولای مرتضی رمز هدایت داشته
هرکسی که شیعه مولاست خورده شیر پاک
خوش به حالش از همان اول سعادت داشته
حیدر کرار آقائیست که مثل نبی
بر پیمبرهای قبل از خود ولایت داشته
در خدایی بودنش این بس که در ماه رجب
در میان خانه کعبه ولادت داشته
چند باری بند قنداق خودش را پاره کرد
از همان طفلی علی نیرو و قدرت داشته
کل عالم یک طرف شمشیر حیدر یک طرف
"لافتی الا علی"یعنی شجاعت داشته
شیعه حیدر همیشه برلبش ذکر علیست
اینچنین در نامه اعمال عبادت داشته
شیعه حیدر که باسنی ندارد دوستی
چونکه باسلمان و با قنبر رفاقت داشته
گفت پیغمبر فقط مولای بعد از من علیست
هر کسی که منکر او شد حماقت داشته
او امیرالمؤمنین و ما یقیناَ مؤمنینم
شکر حق او بر سرما دست رحمت داشته
حضرت صادق پس از صوم وصلاة خویش بر
چارمرد و چار زن نفرین و لعنت داشته
لطف زهرا بوده که درسایه سار حیدریم
تا علی داریم از هر ملتی بالاتریم
تا علی داریم هر دم ذکر ما یافاطمه ست
تا علی داریم محشر شافع ما فاطمه ست
تا علی داریم با سلمان برادر می شویم
با دعای زینبش مقداد و بوذر می شویم
سنی از شأن ومقام مرتضی آگاه نیست
راه بی عشق علی که آخرش الله نیست
راه بی عشق علی آخر به شیطان می رسد
راه بیراهه ست وآخرهم به زندان می رسد
هر مسلمانی که جزو منکران حیدر است
حتم دارم این مسلمان از یهودی بدتر است
بی علی صوم و صلاة و هر دعا بی فایده ست
حافظ قرآن شدن بی مرتضی بی فایده ست
چونکه قرآن حقیقی روح و جان مصطفاست
ازهمان اول وصی و نفس احمد مرتضاست
*********************
محمد هاشم مصطفوی
شکر خدا که نام علی در اذان ماست
ما شیعه ایم و عشق علی هم از آن ماست
ذکر علی عبادت مختص شیعه است
این اسم اعظم است که ورد زبان ماست
با هر نفس علی شده ذکر لبم مدام
این " یاعلی " همیشه رفیق لبان ماست
از " یاعلی " زبان و دهان خسته کی شود؟؟
اصلاً زبان برای همین در دهان ماست
دنیا و آخرت بخدا نیست جز علی
بغض علی جهنم و حبّش جنان ماست
ما را گمان کنم ز علی آفریده اند
عشقش سرشته در گل ما، بند جان ماست
ما شیعه زاده ایم، خدا را هزار شکر
این شیعه زادگی شرف خاندان ماست
ما عاشق علی شده ایم و بدون شک
این هم ز پاکدامنی مادران ماست
ما را چکار غیر علی را؟؟؟ فقط علی
آری علی علی بخدا آب و نان ماست
پیرم که سایه اش همه دم مستدام گفت:
عشق علی همیشه و هرجا نشان ماست
*********************
خلیلی ذکاوت
جستجو در جو مکن؛ از جو، صدف نتوان گرفت
وانگهی از هر صدف دُرّ نجف نتوان گرفت
می دهد مرجان به دریا دل، دل دریا، ولی -
جز کف دستی حباب از دست کف نتوان گرفت
بی غدیر این برکه ها باریکه ای بی برکت اند
نَم هم از نوکیسه های ناخلف نتوان گرفت
بلبلا! بیهوده می گردی؛ سراغ باغ را -
از بیابان های بی آب و علف نتوان گرفت
مادرم با مهر مولایم مرا قنداق کرد
تا قیامت از من این شور و شعف نتوان گرفت
هر دلی در گیر و دار اوست؛ با او یا بر او
پرچم این جا رو به باد بی طرف نتوان گرفت
او عقاب عرصه ی عقباست؛ از دید عقاب
هر شکاری را در این دنیا هدف نتوان گرفت
بال بر بام ازل گسترد و تا شام ابد
این شکوه و شوکت و شأن و شرف نتوان گرفت
در صف محشر، چنان گِردِ شفاعت خانه اش
محشری دیگر به پا گردد، که صف نتوان گرفت
آن چنان که دادِ گُل را از خزان نتوان ستاند
خون بهای لعل را هم از خزف نتوان گرفت
می زنی بر آب و آتش، باد امّا هر چه برد -
بازپس، ای خاک، با اشک و اسف نتوان گرفت
مستی موعود! کی دور تلافی می رسد؟
بی تو حقی را که از خم شد تلف نتوان گرفت
دل به دست من قلم داد و سپس خندید و گفت:
پیش پای عشق غیر از سر به کف نتوان گرفت
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: امام علی(ع) - ولادت،مدح
برچسبها: اشعار ولادت امیرالمومنین علی (علیه السلام) مهدی وحیدی